سید عزیزالله کمالسپهبد سید عزیزالله کمال فرزند سید ضیاء در سال ۱۲۸۵ (ه. ش) در تهران به دنیا آمد. پس از طی تحصیلات ابتدایی و متوسطه وارد دانشکده افسری شد؛ طبق سند بیوگرافی ساواک وی دارای سمتهایی از جمله فرمانده سپاه خراسان، مهاباد و رئیس اداره دوم ستاد بزرگ ارتشتاران بوده و در تاریخ ۱۳۴۸/۰۴/۰۱ هجری شمسی و با درجه سپهبدی بازنشسته شده است؛ قبل انقلاب بازداشت و در انقلاب اعلام همبستگی کرد و در سال ۱۳۶۹ هجری شمسی در تهران درگذشت. فهرست مندرجات۲ - فرماندهی نظامیآبادان و جریان ۳۰ تیر ۳ - ریاست شهربانی کل کشور ۴ - مبارزه با احزاب و شخصیتهای مطبوعاتی ۵ - حضور سپهبد کمال در معاملات املاک ۶ - سپهبد کمال در آستانه نخست وزیری ۷ - قدرت واقعی ارتش پهلوی ۸ - واقعه سوم شهریور ماه ۱۳۲۰ ۹ - سپهبد کمال و آیتالله کاشانی ۱۰ - عزل از ریاست شهربانی ۱۱ - ریاست اداره دوم ۱۲ - کودتای ۲۸ مرداد ۱۳ - اتهام جاسوسی برای روسیه ۱۴ - ارتباط با سازمان اطلاعات انگلیس ۱۵ - سرانجام سپهبد کمال ۱۶ - پانویس ۱۷ - منبع ۱ - بیوگرافی سید کمالسپهبد سید عزیزالله کمال فرزند سید ضیاء در سال ۱۲۸۵ (ه. ش) در تهران به دنیا آمد. پس از طی تحصیلات ابتدایی و متوسطه وارد دانشکده افسری شد و دورههای عالی ستاد در دانشگاه را نیز طی کرد. طبق سند بیوگرافی ساواک وی دارای سمتهایی از جمله فرمانده سپاه خراسان، مهاباد و رئیس اداره دوم ستاد بزرگ ارتشتاران بوده و در تاریخ ۱۳۴۸/۰۴/۰۱ هجری شمسی و با درجه سپهبدی بازنشسته شده است. ضمنا نامبرده به اتفاق سرهنگ دوم صباحی در مورد گوشت مهاباد متهم به جعل سند و اخذ رشوه بودهاند که پرونده در بازپرس شعبه ۳ دادستانی ارتش در سال ۱۳۴۱ (ه. ش) در جریان بوده، اما وی با اعمال نفوذ اقدام بر روی پرونده را متوقف کرده است. سپهبد عزیز همچنین با شاهپور غلامرضا پهلوی در شرکت کالای الکتریک شراکت داشته است. [۱]
معینیان، نصرت الله، رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، ، ص۲۲۲، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، چاپ اول، ۱۳۸۴.
۲ - فرماندهی نظامیآبادان و جریان ۳۰ تیرسپهبد کمال در سال ۱۳۳۰ (ه. ش) با احراز رتبهی سرتیپی به فرماندهی نظامی آبادان منصوب شد. در آن تاریخ به علت ملی شدن صنعت نفت، شهر آبادان اهمیت خاصی داشت. در درگیریهای که در این شهر و با تحریک عوامل بیگانه جهت اخلال در ملی شدن صنعت نفت انجام میگرفت، عدهای کشته و مجروح شدند و شهر هم در آتش التهاب و ناامنی میسوخت، در چنین شرایطی سید عزیزالله کمال علاوه بر سمت خود برای حفظ تاسیسات نفتی نیز ماموریت داشت. ۳ - ریاست شهربانی کل کشوردر جریان ماموریت آبادان و به علت حسن انجام وظیفه در ماجرای ۳۰ تیر آبادان، از طرف دکتر مصدق به عنوان رئیس کل شهربانی کشور انتخاب گردید و مشغول به کار شد. [۲]
کمال، سیدعزیزالله، گوشهای از خاطرات، ص۱۱۶، بیجا، مطبوعات، ۱۳۶۱.
در دوران ریاست بر شهربانی توانست اوضاع امنیتی کشور و مخصوصا شهر تهران را سر و سامان دهد و در راستای خدمات رسانی به مردم کوشید و توانست عدهای از افسران و امیران ارشد، اما فاسد شهربانی را که در همه موارد رخنه نموده بودند بازنشسته نماید. [۳]
کمال، سیدعزیزالله، گوشهای از خاطرات، ص۱۱۷-۱۱۹، بیجا، مطبوعات، ۱۳۶۱.
۴ - مبارزه با احزاب و شخصیتهای مطبوعاتیدر هنگامی که از یک سو با روی کار آمدن مصدق و با اقدامات دکتر فاطمی فضای نسبتا مناسبی بر کارهای مطبوعاتی ایجاد شده بود؛ ولی از سوی دیگر عوامل رژیم پهلوی فضای حاکم بر مطبوعات را بر نمیتابیدند که بیشتر به انتقاد از وضعیت حاکمیت انتشار مییافتند، نیروهای دولتی چاره کار را در مقابله به مثل و تخریب شخصیت نویسندگان و احزاب دیدند برای همین منظور با اجیر کردن برخی عناصر و انتشار مقالات و مطالبی در رد و تخریب چهرهها کوشیدند؛ مثلا یک زمان که عباس فروتن از نمایندگان مجلس با نوشتن مقالات انتقادی برخی از احزاب و شخصیتهای مطبوعاتی را به باد انتقاد گرفته بود، بعدا مشخص شد که این فرد در دستگاه متعلق به عزیزالله کمال کار میکند و در راستای منافع وی دست به قلم برده است. [۴]
معینیان، نصرت الله، رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، ص۲۲۱، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، چاپ اول، ۱۳۸۴.
۵ - حضور سپهبد کمال در معاملات املاکسپهبد عزیزالله کمال در جریان پرونده موسوم به حیف و میل اموال دولت در سازمان مسکن به عنوان یکی از اشخاص درگیر در ماجرا حضور داشت. در مورد این پرونده جریان امر چنین بود که در مورد یک سری از املاک چندین گروه از جمله سازمان مسکن، شرکت فرانسوی سیتروان و عدهای از اشخاص حقیقی ادعای تملک آنها را هم زمان داشتند. [۵]
نهاوندی، هوشنگ، رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، ص۱۵۴-۱۵۵، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، چاپ اول، ۱۳۸۴.
که با نفوذ سپهبد کمال رای به سود طرف ایشان صادر گردید.۶ - سپهبد کمال در آستانه نخست وزیریسپهبد کمال همواره به عنوان یکی از عوامل و مهرههای وفادار شاه و حکومت معروف بود و برای مشاغل کلیدی بدون کوچکترین تجربهای در نظر گرفته میشد. عزیزالله کمال به چنین نفوذی در ارکان حکومت دست یافته بود که حتی یک بار نیز حکم نخستوزیری ایشان صادر شد که به دلیل مخالفت سفیر کبیر آمریکا با انتصاب سپهبد کمال به این پست مخالفت کرد و اعلام کرد که دولت متبوعش تنها با نخست وزیری امینی موافقت خواهد کرد [۶]
رشیدیانها، رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، ج۲، ص۲۴۸، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، چاپ اول، ۱۳۸۹.
و مشخص است که با وجود مخالفت آمریکا دیگر مجالی برای نخست وزیری وی وجود نداشت.۷ - قدرت واقعی ارتش پهلویسپهبد کمال درباره مانورهای ارتش و قدرت واقعی ارتش پهلوی در خاطرات خود مینویسد: «... من در دانشگاه جنگ مشغول تحصیل بودم که مانوری در شرق تهران در ورامین انجام شد و شاگردان دانشگاه جنگ به عنوان بازرس در این مانور شرکت داشتند پس از خاتمه مانور شرکت کنندگان در مانور یعنی لشکر ۱ و ۲ و بازرسین و کلیه امرا در کنار رودخانه جاجرود برای سان فرمانده کل قوا صف کشیده بودند و در راس صف امرای لشکر ایستاده بودند فرمانده کل قوا از ژنرال فرانسوی که ریاست دانشگاه جنگ را نیز بر عهده داشت پرسید: ارتش ایران در مقابل ارتش بیگانه چقدر مقاومت خواهد کرد؟ ژنرال در جواب گفت: دو ساعت فرمانده کل قوا از این سخن خوشش نیامد و دلگیر شد. امرای ارتش به ژنرال گفتند این چه جوابی بود که دادی؟ ولی ژنرال با کمال خونسردی در پاسخ گفت این دو ساعت هم برای دلخوشی طرف بود؛ ولی جواب حقیقیاش هیچ بود زیرا تفنگ و مسلسل در مقابل تانک و زره پوش چه مقاومتی دارد. [۷]
مکی، حسین، تاریخ بیست ساله ایران، ج۶، ص۵۱۰-۵۱۱، تهران، انتشارات علمی، چاپ چهارم، ۱۳۷۴.
۸ - واقعه سوم شهریور ماه ۱۳۲۰در این روز نیروهای انگلیس و روس از مغرب و شمال شرقی و غربی به ایران حمله نموده و مشغول به پیشروی شدند. نیروی دریایی انگلیس به بندر شاپور و بندر خرمشهر حمله برده و مقاومت و پس از گلوله باران کردن آن نواحی را متصرف شدند. [۸]
مکی، حسین، تاریخ بیست ساله ایران، ج۷، ص۵۰۸، تهران، انتشارات علمی، چاپ چهارم، ۱۳۷۴.
حسین مکی به نقل از سپهبد کمال در کتاب تاریخ بیست ساله ایران درباره وقایع سوم شهریور چنین نوشته است: «من در شهریور ۱۳۲۰ (ه. ش) رئیس رکن ۳ لشکر اردبیل بودم. تقریبا ده روز قبل از سوم شهریور یک نفر جاسوس شوروی در اردبیل دستگیر شد که حامل نقشه بود که راهها و پلها در آن مشخص شده بود... من با کسب اجازه از لشکر به تبریز عزیمت کردم... روز سوم شهریور که ما اردبیل را تخلیه و به زحمت خود را به گردنه صائین رساندیم برای نان آن روز عدهای سرباز را به یک دهات اطراف فرستادیم و قصد داشتیم درب انبار غله را شکسته و گندم به سربازها بدهیم که به علت متلاشی شدن لشکر تبریز و ترس از محاصره و دستور رسیده از مرکز به طرف میانه عقبنشینی کردیم. پس از ترک مقاومت، روسها تا تهران منزل به منزل ما را تعقیب میکردند. [۹]
مکی، حسین، تاریخ بیست ساله ایران، ج۷، ص۴۵۷-۴۵۸، تهران، انتشارات علمی، چاپ چهارم، ۱۳۷۴.
۹ - سپهبد کمال و آیتالله کاشانیسپهبد کمال در مورد آیتالله کاشانی چنین مینویسد: «آیتالله کاشانی مراد من و خانواده من بود. در حقیقت مرید ایشان بودم با کوچکترین فرصت خدمتشان میرسیدم و کسب فیض میکردم، ضمنا روی علاقه باطنی که به این نهضت مقدس (ملی شدن صنعت نفت) داشتم همیشه جدیت میکردم در این جبهه اختلافی ایجاد نشود، حتی بین دربار و مصدق هم به طریق مختلف این عمل را میکردم زیرا صد در صد معتقد بودم که آن نهضت به ثمر نمیرسد؛ مگر در سایه اتحاد و اتفاق». [۱۰]
کمال، سیدعزیزالله، گوشهای از خاطرات، ص۱۳۱، بیجا، مطبوعات، ۱۳۶۱.
۱۰ - عزل از ریاست شهربانیبه علت شایعه وقوع کودتا به فرماندهی سپهبد کمال و بعد از شش ماه ریاست بر شهربانی، دکتر مصدق ابتدا وی را از سمت ریاست عزل نمود. سپس به عنوان ماموریت به منطقه زلزله زده نزود اعزام میگردد؛ ولی در مراجعت به تهران بازداشت و زندانی میگردد. بعدا مشخص میگردد علت این رفتار این بوده است که گویا چنین به اطلاع دکتر مصدق رساندهاند که کمال قصد انجام کودتا دارد. [۱۱]
کمال، سیدعزیزالله، گوشهای از خاطرات، ص۱۳۶، بیجا، مطبوعات، ۱۳۶۱.
وی در دولت زاهدی به عنوان استاندار خوزستان معرفی و مشغول به کار شد. و علت انتخاب ایشان برای این سمت سابقه ایشان در آبادان بود که زاهدی را مجاب نمود، وی را به استانداری خوزستان منصوب نماید. [۱۲]
کمال، سیدعزیزالله، گوشهای از خاطرات، ص۱۴۳، بیجا، مطبوعات، ۱۳۶۱.
۱۱ - ریاست اداره دومسپهبد کمال فرماندهی سپاه مهاباد را بر عهده داشت که به ریاست اداره دوم منصوب شد کار این اداره در واقع امور ضد اطلاعاتی بود. رکن ۲ فرماندهی عالی ستاد ارتش ایران مسؤول فعالیتهای اطلاعاتی و ضد اطلاعاتی ارتش بوده و تمام مسائل اداری ماهیت نظامیرا اداره میکند. شاه در ارتش تصفیهی دامنهداری نمود و مقامات درجه اول ارتش را از کار برکنار ساخت از جمله سپهبد رضا عظیمی را فرمانده نیروی زمینی کرد و سپبهد عزیزالله کمال به جای سپهبد حاج علیکیا را به ریاست «ادارهی دوم» برگزید و سپهبد تیمور بختیار جای خود را به سرلشکر پاکروان داد. [۱۳]
عاقلی، باقر، روزشمار تاریخ ایران، ج۲، ص۵۸، تهران، گفتار، ۱۳۷۴.
[۱۴]
عاقلی، باقر، روزشمار تاریخ ایران، ج۲، ص۱۰۱، تهران، گفتار، ۱۳۷۴
سپهبد کمال اولین رئیس «اداره دوم» از دانش و کاردانی کافی برخودار نبود و بیشتر تحت نفوذ سرتیپ تاجبخش (رئیس ضد اطلاعات ارتش) بود. ۱۲ - کودتای ۲۸ مرداددر اواخر ۱۹۵۲م. دولت انگلستان تصمیم گرفت، مصدق را برکنار کند. انگلیسیها با در اختیار دادن عوامل اطلاعاتی خود در ایران به سازمان سیا طرح و نقشه کودتا را به عهده واشنگتن نهادند. در این راه شاه طبق دستورالعمل آمریکا باید دو کار انجام میداد و دو فرمان صادر میکرد با یکی مصدق را معزول میکرد و با یکی دیگر سرلشکر زاهدی را که از هوادارانش بود به نخستوزیری منصوب میکرد، آن گاه به گوشهای پرواز کرده منتظر میماند. سازمان سیا هم با اجیر نمودن اراذل، چاقوکشان و افراد فقیر تظاهراتی را بر علیه مصدق و به نفع شاه ترتیب میداد. ابتدا طرح به خوبی پیش نرفت؛ ولی با دخالت نیروهای اجیر شده و همچنین ارتش مصدق سرنگون شده و زاهدی توانست اداره حکومت را به دست بگیرد. [۱۵]
آهنجیده، اسفندیار، از کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ تا ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، ص۲۳۳-۲۳۷، تهران، مشعل، چاپ اول، ۱۳۷۹.
سپهبد کمال خود را از عوامل کودتای ۲۸ مرداد مبری میداند و در کتاب خاطراتش مینویسد که آن روز را در بیمارستان زندان و تحت حفاظت بوده است و دخالتی در این جریان نداشته است. [۱۶]
کمال، سیدعزیزالله، گوشهای از خاطرات، ص۱۴۰، بیجا، مطبوعات، ۱۳۶۱.
و حتی قبل از آن نیز با پیشنهاد انجام کودتا از طرف اشخاصی مواجه گشته بود که به شدت با آن مقابله کرده بود. و در کتب تاریخی و حکایت جریان کودتا نیز نامی از سپهبد کمال به عنوان عوامل ایجاد کودتا دیده نمیشود.۱۳ - اتهام جاسوسی برای روسیهفساد، رشوهخواری و باجگیری در رژیم پهلوی به درجهای رسیده بود که اگر کسی از خیانت دیگری با خبر میشد، تنها به دنبال بهرهبرداری شخصی و صنفی از این مورد بر میآمد. حسین فردوست در کتاب خود در مورد سپهبد عزیزالله کمال به جاسوسی برای روسیه و برداشت غیر مجاز از هزینههای رکن دوم ارتش خبر میدهد که توسط سرتیپ اردشیر تاجبخش کشف شده و در حضور فردوست از سپهبد کمال بازجویی البته غیر رسمی به اجرا در میآید و طبق گفته فردوست هدف تاجبخش از این نمایش فقط گرفتن منابع مالی بیشتر برای قسمت تابعه خودش از سپهبد کمال بوده است. [۱۷]
فردوست، حسین، ازظهورتا سقوط سلطنت پهلوی، ج۱، ص۳۸۴-۳۸۵، تهران، اطلاعات، ۱۳۷۳.
۱۴ - ارتباط با سازمان اطلاعات انگلیسسپهبد کمال در هنگام ریاست اداره دوم ارتش ارتباط نزدیکی با شاپورچی جیرهخوار معروف انگلیس برقرار نموده است. [۱۸]
فردوست، حسین، ازظهورتا سقوط سلطنت پهلوی، ج۱، ص۲۹۶، تهران، اطلاعات، ۱۳۷۳.
وی بارها همراه شاپورچی که از اعضای اصلی سازمان جاسوسی انگلیسی M۱-۶ بود، و به همراه نصیری (رئیس وقت ساواک) و معاون ساواک و عدهای دیگر به مهمانی سفارت دعوت میشدند و به تبادل نظر و گفتگو میپرداختند. [۱۹]
فردوست، حسین، ازظهورتا سقوط سلطنت پهلوی، ج۱، ص۳۴۶، تهران، اطلاعات، ۱۳۷۳.
۱۵ - سرانجام سپهبد کمالسپهبد بازنشسته سید عزیزالله کمال به علت ملاقات با امام خمینی در روزهای انقلاب اسلامی بازداشت و زندانی گردید. [۲۰]
انقلاب اسلامیبه روایت اسناد ساواک (کتاب بیست و پنجم)، ص۳۱۴، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، چاپ اول، ۱۳۸۷.
در جریان پیروزی انقلاب اسلامیایران به رهبری پیامبرگونه امام خمینی (رحمةاللهعلیه) و در روزهای بهمن ماه سال ۱۳۵۷ (ه. ش) مردان مسلح و انقلابی و گروهی از پرسنل نیروی هوایی که در خدمت امام و انقلاب در آمده بودند، موفق شدند شمار زیادی از عناصر رژیم گذشته را از جمله نعمتالله نصیری رییس اسبق سازمان اطلاعات و امنیت کشور، سپهبد رحیمی رئیس شهربانی و فرماندار نظامی تهران و حومه، سالار جاف نماینده پاوه و مسوول کشتار مردم در آن منطقه و سپهبد کمال را که عدهای از آنان در پادگان جمشیدیه به عنوان زندانی زندگی میکردند به بازداشگاه موقت ستاد انقلاب اعزام کنند. از بین این افراد سپهبد کمال آزاد شد، از زمان نخستین روز ورود امام خمینی (رحمةاللهعلیه) به ایران و سخنرانی در فرودگاه و بهشت زهرا، مقامات مختلف رژیم در حال انقراض، با اعلام استعفا و همبستگی به امام خمینی نسبت به یکدیگر سبقت گرفتند. جواد شهرستانی، شهردار تهران، اولین مقام کشوری بود که به نشانه همبستگی با انقلاب استعفا کرد. سپهبد بازنشسته کمال نیز اعلام همبستگی نمود. [۲۱]
روزنامه اطلاعات، ۲۱ فروردین ۱۳۵۸.
سپهبد سید عزیزالله کمال در اواخر عمر دچار فلج شده و سالها در بستر بیماری به سر برد تا این که سرانجام در سال ۱۳۶۹ (ه. ش) در تهران در گذشت. [۲۲]
عاقلی، باقر، شرح حال رجال سیاسی و نظامیایران، ص۱۲۹۳
۱۶ - پانویس
۱۷ - منبعسایت پژوهه، برگرفته از مقاله « سید عزیزالله کمال»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۳/۱۲. |